همین...



«... شراب باید خورد
و در جوانی یک سایه راه باید رفت
همین.»

سهراب سپهری

بولینگ برای کلمباین



طرفای کریسمس که فیلم «بولینگ برای کلمباینِ» مایکل مور روی پردهء سینماهای شهر بود٬ به دلیل مشکلات عدیدهء خانوادگی موفق به دیدنش نشدم. دوست عزیزی مطلعم کرد که سینمای دانشگاه امشب این فیلم رو اکران میکنه. منهم چون «بِیکِن کانادایی» ساختهء مور رو خیلی دوست داشتم راهی شدم تا ببینم آیا به همون خوبی هست یا نه.
فیلم همونطوری بود که انتظار داشتم. تدوین فوق العاده ای هم داشت. تماشاچی ها هم که اکثرأ دانشجو بودند٬ همون عکس العملی رو بروز دادن که پیش بینی میکردم. ولی نمیدونم آیا این فیلم در آمریکا هم با همین استقبال روبرو شد یا نه؟ آیا فروش شایان توجهی در آمریکا داشته؟
صدالبته این فیلم ارزش دیدنشو داره. خصوصأ اگه سیاست خارجی آمریکا رو کاملأ یا حتّی کمی تا قسمتی توجیه میکنید٬ دیدن این فیلم رو خیلی بهتون توصیه میکنم. حتی در غیراینصورت هم با دیدن صحنه هایی از این فیلم (مصاحبه با چارلتون هستون) کلی دلتون خنک میشه. ظاهرأ این فیلم در جشنوارهء فجر امسال اکران شده بود.

دلسپردگی به بیش از یک نفر...

این هفته تلویزیون مطلبی داشت در مورد Poly Amory یا همان دلسپردگی به بیش از یک نفر به طور همزمان. بحث این بود که این مساله میتونه کاملا طبیعی باشه و همه بالقوه این تمایل را در مقطع یا مقاطعی از زندگی دارند و یا خواهند داشت. این فرضیه میگفت که دلیل برای اثبات وجود این تمایل در بشر بطور فطری٬ مساله حسادت است. محققی میگفت:  «ما به رقیب حسادت میکنیم یا از احتمال رقیب داشتن میترسیم چون میدانیم که همه بطور ذاتی به Poly Amory گرایش داریم.»...
نظر شما در این مورد چیه؟