به دلواپسی پشت کرده ام دیگر...

«باران جان سلام
باران جان٬
سلام
من به دلواپسی پشت کرده ام دیگر
و در افق نورم امشب من

نه از تو
ابر امید و
نه از آسمان
خورشید مهر
میخواهم
که من
 به دلواپسی پشت کرده ام دیگر
و صدایم از حزن خالیست

نوای ساز خاطرات
میآید از دورِ جوانی
و مرا هراس گریستن نیست
که آشتی را تجربه کرده ام...»


بخشی از شعر باران جان از نیما شیخی

نظرات 1 + ارسال نظر
زبل خان سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 02:06 ب.ظ http://zebelkhan.blogsky.com

سوسک جون تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد